خلاصه داستان :
نیاز دختری شاد و پر هدف بعضی جاها مغرور ه و بعضی جاها خجالتی و گستاخ .
سختی و تلخی مثل منو تو توی زندگیش داشته اما مال نیاز یه خورده بگی نگی از حد ظرفیتش بیشتر میشه .
روزگار باهاش جوری کنار میاد که حتی لحظه ای تو باورهاش نمیگنجه …
نیاز دوست داره پیشرفت کنه اما چجوری ؟
شخصی وارد زندگیش میشه که ناخواسته راه پیشرفت نیاز رو سخت و تقریبا غیر ممکن میکنه ….
آیا نیاز میتونه در برابر این همه چوبی که لای چرخش میره موفق به مقصدش برسه ؟
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
قسمتی از متن رمان" target="_blank">رمان :
خوش به حالشون …
هی تو تلویزیون مینالن ,میگن کسری داریم ,بانکهامون دارن ورشکست میشن ,همش دروغه.
والله به خدا… پس اینهمه مسافر و توریست از کجاشون پول در میارن ؟.
همین امروز مثلا اولین روزه عیده !!!بیا …کمه کم ،صد تا مسافر داشتیم. اونم چی ؟!تو این هتل …هتل پنج ستاره هیراد
-نیاز …خانوم منتظرن ،کارشون رو برس!!!
یه نگاه به رضا میکنم که حسابی مشغوله چک کردنه لیسته مهمانهاست.
چه جالبه !!حواسش به کاره منم هست!
-خیلی خوش اومدین … میتونم کمکتون کنم؟
از قیآفش معلومه که سفر خسته کننده ای داشته
یه خانومه نسبتا تپل با موهای مش کرده .
اینقدر جو گرفتتش …هنوزم که هنوزه عینک دودیش رو چشمشه
-سلام یه اتاق دونفره میخوام …برام فرق نمیکنه تختهاش سوا باشه یا دونفره! برای چهار شب با صبحونه.